به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایلنا،جلال الدین میرزای رزاز، دانشیار دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و رئیس انجمن تغذیه ایران در خصوص وضعیت تغذیه مردم گفت: تحلیل مرگ و میر ناشی از تغذیه در کشور مبنی بر اینکه ۳۵ درصد از مرگ ومیر سالانه کشور ناشی از مسائل تغذیه ای است، اگرچه با نیت جلب توجه به اهمیت و جایگاه نقش تغذیه بیان شده، اما متأسفانه پشتوانه علمی و اپیدمیولوژیک معتبر نداشته و می تواند منجر به برداشت های نادرست در افکار عمومی و جامعه تخصصی شود.
وی افزود: در علم تغذیه و سلات عمومی، مرگ ومیر ناشی از تغذیه به صورت مستقیم مانند سوءتغذیه شدید، کمبود انرژی و پروتئین و غیرمستقیم مانند تغذیه ناسالم منجر به بیماریهای مزمن طبقه بندی می شود. اما نسبت دادن یک سوم کل مرگ ها به تغذیه بدون تفکیک این دو، فاقد مستندات و دقت علمی است.
وی افزود: در گزارش های معتبر جهانی مانند (GBD ( Disease of Burden Global، سهم عوامل تغذیه ای در بروز بیماریها و مرگ ومیر با مدل سازیهای دقیق و مبتنی بر داده های چندمنبعی برآورد می شود. در ایران نیز، مطالعات ملی بار بیماریها نشان می دهد که تغذیه ناسالم یکی از عوامل خطر مهم است، اما نه به تنهایی و نه با چنین سهمی که اخیرا مطرح شد. بیان آمار بدون ارجاع به منبع علمی، بدون تفکیک نوع مرگ ومیر و بدون در نظر گرفتن سایر عوامل خطر، نه تنها کمکی به سیاستگذاری نمی کند، بلکه اعتبار علمی حوزه تغذیه را نیز زیر سوال می برد.
این پزشک متخصص تغذیه درباره کاهش مرگ و میر ناشی از سوء تغذیه در کشور گفت: پیش از پرداختن به راهکارها، باید تأکید کنم که سوءتغذیه در ایران نه تنها یک مسئله بهداشتی، بلکه یک چالش ساختاری، اقتصادی و فرهنگی است. هرگونه تلاش برای کاهش مرگ ومیر ناشی از تغذیه، بدون اصلاح زیرساختهای سیاستگذاری غذایی، محکوم به شکست خواهد بود. متأسفانه در سالهای اخیر، بسیاری از برنامه های تغذیه ای کشور به جای تکیه بر شواهد علمی و داده های ملی، تحت تأثیر شعارهای کلی و اقدامات مقطعی قرار گرفته اند.
وی در ادامه اظهار کرد: برای کاهش واقعی بار تغذیه ای در مرگ ومیر به نظر می رسد اقدامات زیر به صورت ساختاری و پایدار می بایست اجرا شود:
- بازنگری در سیاستهای کشاورزی و تولید غذا - اصلاح نظام توزیع و قیمت گذاری مواد غذایی
- اجرای برنامه های ملی آموزش تغذیه ای مبتنی بر شواهد
- تقویت پایش و ارزیابی تغذیه ای در سطح ملی و استانی
- جلوگیری از نفوذ تبلیغات ناسالم غذایی در رسانه ها و فضای مجازی
وی تاکید کرد: کاهش مرگ ومیر ناشی از تغذیه، نیازمند اراده سیاسی، تخصیص منابع، و مشارکت بین بخشی است. صرفاً صدور بیانیه ها یا برگزاری همایش ها، بدون اقدام عملی، تغییری در وضعیت سلامت تغذیه ای کشور ایجاد نخواهد کرد.
رئیس انجمن تغذیه ایران با بیان اینکه وضعیت سوءتغذیه در کشور و گروههای در معرض خطر سوءتغذیه چهره دوگانه دارد، گفت: از یکسو با کمبود ریزمغذیها، لاغری و کوتاه قدی در کودکان مواجه هستیم و از سوی دیگر با چاقی، دیابت، فشار خون بالا و مصرف بی رویه قند، نمک و چربی در بزرگسالان. این وضعیت، حاصل سالها بی توجهی به سیاستگذاری تغذیه ای مبتنی بر شواهد و فقدان برنامه های جامع و پایدار است. اقشار آسیب پذیر شامل کودکان زیر ۶ سال، زنان باردار و شیرده، سالمندان و ساکنان مناطق محروم و حاشیه نشین هستند.
به گفته وی وضعیت لاغری و سوءتغذیه در کودکان زیر ۶ سال، آینه ای از عدم انسجام و برنامه ریزی و نیز همکاری های بین بخشی جهت اجرای سیاستهای حمایتی و تغذیه ای در سالهای اخیر است. حدود ۵ تا ۶ درصد کودکان زیر پنج سال دچار لاغری و حدود ۵ درصد دچار کوتاه قدی ناشی از سوءتغذیه هستند.
این آمار در استانهای محروم مانند سیستان و بلوچستان، ایلام، مناطق جنوبی کرمان و خراسان جنوبی می تواند بالاتر هم باشد. روند رو به رشد چاقی در کودکان شهری نیز نگران کننده است. این دوگانگی تغذیه ای—لا غری در مناطق محروم و چاقی در مناطق شهری—نشان دهنده نبود سیاستگذاری منسجم، هدفمند و مبتنی بر عدالت تغذیه ای است.
میرزای رزاز با اشاره به اینکه فرهنگ تغذیه در ایران قربانی ترکیبی از عوامل اقتصادی، تبلیغاتی، آموزشی و سیاست گذاریهای ناهماهنگ شده است، گفت: بنابر این انتظار اصلاح فرهنگ تغذیه بدون مداخله ساختاری، غیرواقع بینانه است. بهبود فرهنگ تغذیه نیازمند اقدامات زیر است:
- تغییر در سیاستهای قیمت گذاری و یارانه ای - آموزش تغذیه ای هدفمند و مبتنی بر شواهد
- محدودسازی تبلیغات ناسالم غذایی
- تقویت تولید داخلی مواد غذایی سالم و مغذی
وی تاکید کرد: فرهنگ تغذیه را نمی توان با شعار یا همایش تغییر داد؛ بلکه نیازمند اراده سیاسی، اصلاح ساختارهای اقتصادی و مشارکت اجتماعی است.وی در پایان گفت: جمع بندی و نکات تکمیلی آنچه در همایش روز جهانی غذا مطرح شد، اگرچه با نیت جلب توجه به اهمیت تغذیه بیان شده، اما متأسفانه با آمارهای نادقیق و تحلیلهای غیرعلمی همراه بود. سوءتغذیه در ایران یک بحران چندوجهی است که با شعار، همایش و آمارهای اغراق شده حل نمی شود. ما نیازمند اصلاح ساختارهای سیاستگذاری، تقویت داده های ملی، آموزش هدفمند، و مشارکت بین بخشی هستیم.
 
                                         
                                         
                                         
                                        
 
             
                 
                                         
                                         
                                         
                                         
                                         
                                         
                                         
                                        
نظر شما